گلخانه کتاب

نکات طلایی کتاب ها

گلخانه کتاب

نکات طلایی کتاب ها

شازده کوچولو


وقتی با آدم بزرگ‌ها از یک دوست تازه‌تان حرف بزنید هیچ وقت ازتان درباره چیزهای اساسی‌اش سوال نمی‌کنند که هیچ وقت نمی‌پرسند «آهنگ صدایش چطور است؟ چه بازی‌هایی را بیشتر دوست دارد؟ پروانه جمع می‌کند یا نه؟ - می‌پرسند: «چند سالش است؟ چند تا برادر دارد؟ قدش چقدر است؟ پدرش چقدر حقوق می‌گیرد؟» و تازه بعد از این سوال‌ها است که خیال می‌کنند طرف را شناخته‌اند.

اگر به آدم بزرگ‌ها بگویید یک خانه قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلو پنجره‌هاش غرق شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود محال است بتوانند مجسمش کنند. باید حتما به‌شان گفت یک خانه صد میلیون تومنی دیدم تا صداشان بلند بشود که: - وای چه قشنگ!

این جوری اند دیگر، نباید ازشون دلخور شد. بچه‌ها باید نسبت به آدم بزرگ‌ها گذشت داشته باشند.

فراموش کردن یک دوست خیلی غم‌انگیز است. همه کس که دوستی ندارد.

وقتی آدم خیلی دلش گرفته باشد از تماشای غروب لذت می‌برد.

محاکمه کردن خود از محاکمه کردن دیگران خیلی مشکل‌تر است. اگر توانستی در مورد خودت قضاوت درستی بکنی معلوم می‌شود یک فرزانه تمام عیاری.

گل گفت: باد آدم‌ها را این‌ور و آن‌ور می‌بردشان؛ نه این که ریشه ندارند!!! بی‌ریشگی هم حسابی اسباب دردسرشان شده.


شازده کوچولو

آنتوان دوسن تگزوپری

اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن


اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن

آدم‌ها فقط از چیزهایی که اهلی کنند می‌توانند سردرآورند. انسان‌ها دیگر برای سردرآوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همین جور حاضر و آماده از دکان‌ها می‌خرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدم‌ها مانده‌اند بی‌دوست.

تقصیر همه سوء‌تفاهم‌ها زیر سر زبان است.

شازده کوچولو آمد. روباه گفت: کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی. اگر مثلا سر ساعت چهار بعدازظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب می‌شود و هر چه ساعت جلوتر برود بیشتر احساس شادی و خوشبختی می‌کنم. ساعت چهار که شد دلم بنا می‌کند شورزدن و نگران شدن. آن وقت است که قدر خوشبختی را می‌فهمم! اما اگر تو وقت و بی‌وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟

هر چیزی برای خودش قاعده‌ای دارد. شازده کوچولو گفت: قاعده یعنی چه؟ روباه گفت: این هم از آن چیزهایی است که پاک از خاطره رفته. این همان چیزی است که باعث می‌شود فلان روز با باقی روزها و فلان ساعت با باقی ساعت‌ها فرق کند.


شازده کوچولو

آنتوان دوسن تگزوپری

راز روباه به شازده کوچولو


راز روباه به شازده کوچولو: جز با دل، هیچی را چنان که باید نمی‌شود دید. نهاد و گوهر را چشم سر نمی‌بیند. ارزش گل تو به قدر عمری است که به پایش صرف کرده‌ای. انسان‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند اما تو نباید فراموشش کنی. تو تا زنده‌ای نسبت به چیزی که اهلی کرده‌ای مسئولی. تو مسئول گلتی!!!

آدمیزاد هیچ وقت جایی را که هست خوش ندارد.

چه خانه باشد، چه ستاره، چه کویر، چیزی که اسباب زیبائی‌اش می‌شود، نامرئی است!

اگر گلی را دوست داشته باشی که تو یک ستاره‌ی دیگر است، شب تماشای آسمان چه لطفی پیدا می‌کند: همه ستاره‌ها غرق گل می‌شوند! آن وقت تو دوست داری همه‌ی ستاره‌ها را تماشا کنی... همه‌شان می‌شوند دوست‌های تو...


شازده کوچولو

آنتوان دوسن تگزوپری